
تهیه و تنظیم : رضا نوری
۱٫ الکتروانسفالوگرام(EEG)
الکتروانسفالوگرافی روشی برای اندازهگیری فعالیتهای الکتریکی تولید شده توسط سلولهای عصبی مغز است. منشأ اصلی سیگنالهای EEG فعالیت عصبی در قشر مغز است، اما برخی فعالیتها نیز از تالاموس و بخشهای زیرین قشر مغز برخاسته است. EEG بیانگر مجموع پتانسیلهای پسسیناپسی مهاری و تحریکی در سلولهای عصبی است. فعالیت منظم دیده شده در سیگنالها مربوط به فعالیتهای همزمان سلولهای عصبی است. سیگنال براساس محدوده مربوط به دامنه و فرکانس کلاسبندی میشود. الگوهای به ثبت رسیده حین فعالیت شناختی، تمرکز توجه، فعالیتهای حرکتی یا توسط بیماریهای مغزی تغییر میکند.
۲٫ منشأ سیگنال EEG
فعالیت الکتریکی خودبهخودی مغز اولین بار توسط Caton در سال ۱۸۷۵ مشاهده شد. در سال ۱۹۲۹ Hans Berger، نورولوژیست آلمانی، اولین مطالعات بر روی EEG به ثبت رسیده از روی جمجمه انسان را منتشر کرد. او کسی بود که اصول کاربردهای آزمایشگاهی و کلینیکی EEG را در سالهای بین ۱۹۲۹ و ۱۹۳۸ پایهگذاری کرد.
EEG یک ابزار قدرتمند برای مطالعه فعالیتهای معمول و غیرمعمول مغز است. از آنجا که سیگنالهای الکتریکی در حدود میکرو ولت بوده و بسیار متأثر از نویز هستند، برای ثبت مشخصههای آنها از الکترودهایی به شکل فنجانک با جنس طلا و نقره، متصل به تقویتکنندهها و فیلترهای با دقت بالا استفاده میشود. سیگنال EEG یا به صورت اختلاف پتانسیل بین دو الکترود روی جمجمه (ثبت دو قطبی) یا به صورت اختلاف پتانسیل بین یک الکترود و یک محل مرجع (ثبت تک قطبی) ثبت میشود.
۳٫قراردهی الکترود برای اندازه گیری EEG
سیستم بین المللی ۲۰- ۱۰ برای قرارگیری الکترودهای ثبت، یک ابزار استاندارد در تحقیقات و کلینیکهای عصبی- فیزیولوژیکی است. سیستم ۲۰- ۱۰ محل دقیق الکترودها را برای انجام تست های تکرارپذیر EEG مشخص میکند و همچنین امکان مقایسه سیگنالهای EEG در افراد مختلف را فراهم میآورد. شکل ۱ موقعیت الکترودها را براساس سیستم ۲۰- ۱۰ نشان میدهد.
موقعیتهای مختلف روی جمجمه توسط حرف و شماره خاصی مشخص میشوند. الکترودهای قرار گرفته روی لوبها و محلهای استاندارد با حرف اول نام لوب مشخص میشوند: الکترودهای لوب جلویی با حرف F (پیش جلویی Fp)، لوب مرکزی C، لوب کناری T، لوب میانی P، لوب پس سری O. عددهای فرد برای محلهای روی نیمکره چپ، عددهای زوج برای محلهای روی نیمکره راست، و حرف z برای محلهای میانی جمجمه استفاده میشود. محلهای A1، A2 به منظور ساخت یک مونتاژ دوقطبی عادی استفاده میشود. به اینها محلهای قدامی (A) گفته میشود. این الکترودها میتوانند روی استخوان ماستویید در زیر لاله گوش و یا مستقیماً روی لاله گوش قرار بگیرند. اگرچه در حالت عادی EEG میتواند با تعداد ۲۰ الکترود به ثبت برسد، اما میتوان از تعداد ۲۵۶ یا ۵۱۲ الکترود استفاده کرد. تعداد و محل الکترودها به هدف ثبت وابسته است.
مشخصه ها و کلاس بندی های سیگنال EEG
سیگنال EEG میتواند براساس محدوده دامنه و فرکانس دسته بندی شود. فرکانسهای EEG براساس توضیحاتی که در ادامه میآید، به باندهای مختلفی دسته بندی میشوند.
امواج دلتا (Hz 4-0) حین خواب عمیق NREM رخ میدهند. دامنه این امواج در حدود ۲۰۰-۲۰ است. امواج تتا (Hz 7-5) دامنهای در حدود ۱۰۰-۲۰ دارند. دو نوع فعالیت تتا وجود دارد. یک نوع مربوط به عملکرد وظایف شناختی است و یکی مربوط به مراحل ابتدایی خواب. امواج آلفا (Hz 12-8) در حالت بیداری و استراحت به صورت غالب دیده میشوند. این امواج به عنوان اولین اندازهگیری برای خوابآلودگی استفاده میشوند. این امواج منظم هستند و دامنهای در حدود ۶۰-۲۰ دارند. وقتی فعالیت آلفا حین استراحت آرام میشود، با انجام یک وظیفه شناختی ناگهان آلفا حذف شده و جای خود را به فعالیت بتا میدهد. این حالت قفل شدن آلفا نامیده میشود. امواج بتا (Hz 25-13) در زمان هوشیاری، حین انجام فعالیتهای فیزیکی و در زمان انجام فعالیت شناختی، به صورت غالب دیده میشود. امواج بتا نامنظم هستند و دامنه کمی دارند ( ۲۰-۲).
آنالیز مؤلفه های مستقل (ICA)
آنالیز مؤلفه های مستقل (ICA) روشی مبتنی بر آمار و احتمالات، به منظور یادگیری تبدیل خطی مربوط به یک بردار تصادفی است. هدف این روش یافتن مؤلفههایی است که حداکثر استقلال و غیرگوسی بودن (غیر نرمال بودن) را داشته باشند. موضوع ICA ریشه در این واقعیت دارد که سیگنالها را میتوان به مؤلفه های مستقل تشکیل دهنده آنها تجزیه کرد. در زمانی که منبع های سیگنال های ترکیب شده را بتوان مستقل از هم در نظر گرفت، راهکار ICA نقش بسزایی در جداسازی سیگنالها و حذف نویز از آنها ایفا میکند.میزان استقلال بین منابع میتواند به سادگی با ارزیابی میزان استقلال مؤلفه های تجزیه شده توصیف شود. در حالت کلی، فرض کنید یک سیگنال چند کاناله، و مؤلفههای سیگنالی تشکیل دهنده آن هستند. در این صورت، زمانی مؤلفه های از هم مستقل هستند که:
یکی از کاربردهای مهم ICA در جداسازی چشم بسته منابع (BSS) است. BSS یک راهکار برای تخمین و بازیابی منابع مستقل موجود در سیگنال است. BSS تنها از اطلاعات مربوط به ترکیب منابع که در کانالهای ثبت مشاهده شده است استفاده میکند. به خاطر کاربردهای مختلفی که BSS دارد، اخیراً بسیار مورد توجه قرار گرفته است. جداسازی چشم بسته منابع مربوط به سیگنال های صوتی، اغلب با مثال “مسئله مهمانی نوشابه” ذکر شده است. مسئله عنوان شده در این مثال شامل جداسازی منابع مستقلی است که توسط تعدادی میکروفن در یک محیط غیرقابل کنترل مانند یک مهمانی نوشابه در حال پخش هستند. این مثال مشابه با جداسازی منابع تولید سیگنال در مغز انسان است که در شکل ۲ نشان داده شده است. این شکل مفهوم BSS را نشان میدهد. همانطور که انتظار میرود، در صورتی که منابع اصلی مستقل از هم باشند ، ICA میتواند برای جداسازی منابع به کار برود.
جداسازی ایده آل سیگنالها نیازمند توجه به ساختار فرآیند ترکیب آنها است. در کاربردهای زندگی واقعی، اگرچه این فرآیند شناخته شده نیست، اما میتوان برخی فرضیات آماری را برای منبع منظور کرد. در حالت کلی، الگوریتمهای BSS فرضیاتی را که مبتنی بر واقعیت محیط بوده و منجر به بهتر حل شدن مسئله مورد بررسی میشود، منظور نمیکنند. ساده ترین فرض که به صورت گسترده مورد استفاده قرار میگیرد، فرض همزمانی منابع است. طبق این فرض در نظر گرفته میشود که منابع سیگنال به صورت همزمان و بدون تأخیر به سنسورها میرسند. این فرض برای جداسازی سیگنالهای حیاتی مانند EEG، که سیگنالهایی با پهنای باند باریک و فرکانس نمونه برداری عموماً پایین هستند، در نظر گرفته میشود. مدل BSS در این مورد به سادگی طبق رابطه (۱) میتواند فرمولبندی شود.
در بحثهای مربوط به پردازش سیگنالne EEG، معرف تعداد الکترودها است. راهکارهای ابتدایی برای به کار بردن BSS در پردازش سیگنالهای EEG توسط Herault و Jutten در سال ۱۹۸۶ ارائه شد. در راهکار پیشنهادی آنها، منابع به صورت غیرگوسی، و همچنین تعداد منابع مستقل و ترکیبها برابر با هم فرض شد. آنها راه حلی را مبتنی بر شبکه عصبی مصنوعی بازگشتی، به منظور جداسازی منابع، پیشنهاد دادند.هدف BSS از به کارگیری ICA تخمین ماتریس جداسازی است، به نحوی که بهترین تقریب برای منابع مستقل را بدهد. و ، به ترتیب، ماتریسهایی با ستونهای و هستند. در همه کاربردها، ماتریس جداسازی برای منابع همزمان، با معکوس ماتریس ترکیب، برابر فرض میشود.
تلاشهای زیادی برای به کارگیری BSS در پردازش سیگنالهای EEG انجام شده است. در این تلاشها سعی شده تا منابع مربوط به ریتمهای نرمال مغز، سیگنالهای وابسته به رخداد، منابع ذهنی و یا منابع مربوط به حرکات فیزیکی و حرکات چشم شناسایی شود. در اکثر موارد، تعداد منابع شناخته شده است. شناخت نسبت به تعداد منابع، هرگونه ابهامی را در مورد تخمین نادرست تعداد منابع برطرف میکند. در سیستم های قطعی تعداد منابع با تعداد ترکیبها برابر است. چنانچه تعداد منابع شناخته شده نباشد، لازم است تا معیاری برای تخمین منابع، پیش از تشخیص آنها، به کار گرفته شود. فرآیند تخمین تعداد منابع، یک فرآیند دشوار است، به ویژه زمانی که نویز هم دخالت دارد. در مواردی که تعداد منابع از تعداد ترکیبها بیشتر هستند (چنین سیستمهایی به سیستمهای غیرقطعی مشهور هستند) ساختار توصیف شده برای BSS قابل پیاده سازی نیست، چراکه ماتریس جداسازی معکوس پذیر نخواهد بود. به همین خاطر منابع اصلی قابل استخراج نخواهند بود.
در آنالیز EEG، اگرچه تعداد سیگنالهای ترکیب شده در الکترودها به نظر محدود میرسد، اما تعداد منابع مربوط به فعالیتهای نورونی، در یک زمان خاص، بسیار زیاد است. با این حال، در صورتی که هدف از آنالیز، مطالعه یک ریتم خاص در مغز باشد، مسئله میتواند به حوزه زمان-فرکانس و یا حتی به حوزه فضا- زمان- فرکانس منتقل شود. در این حوزهها ممکن است منابع جدایی پذیر باشند.
با دقت در مدل ارائه شده در فرمول (۱)، با فرض صفر بودن نویز، مشخص میشود که نتایج به دست آمده از محاسبات ابهاماتی خواهد داشت. اولین ابهام این است که نمیتوان مقدار واریانس (انرژی) مؤلفه های مستقل را مشخص کرد. برای رفع این ابهام فرض میشود که تمام منابع دارای واریانس یک هستند. به این ترتیب، چون میزان اطلاعات یا انرژی منابع را نمیتوانیم به دست بیاوریم، لذا فرض میکنیم که همه منابع هم انرژی هستند. با این فرض همچنان ابهام علامت منابع محاسبه شده باقی خواهد ماند. یعنی ممکن است برای رسیدن به مقدار اصلی منبع لازم باشد تا نتیجه به دست آمده را در ۱- ضرب کنیم. خوشبختانه این ابهام در اکثر کاربردها به کمک دانش اولیه نسبت به الگوها و رخدادها قابل حل است. دومین ابهام در محاسبه ترتیب منابع است. در واقع در رابطه (۱) میتوان ترتیب عبارتها را در جمع (عبارت جمع حاصل از ضرب ماتریسی) عوض کرد و هر کدام از مؤلفه های مستقل را، به صورت دلخواه، به عنوان اولین مؤلفه در نظر گرفت.
برای پیادهسازی ICA الگوریتمهای مختلفی پیشنهاد شده است. یکی از بهترین الگوریتم های موجود الگوریتم FastICA است. برای این الگوریتم جعبه ابزاری با همین نام در نرم افزار Matlab پیاده سازی شده است. این جعبه ابزار به صورت گرافیکی و متنی قابل استفاده است. الگوریتم FastICA ویژگیهای خاصی دارد که از آن جمله میتوان به سرعت همگرایی بالا و کاربری ساده آن اشاره کرد. همچنین این الگوریتم قابلیت تخمین مؤلفه های مستقل را به صورت تک تک داراست. این قابلیت برای آنالیز داده به صورت اکتشافیو کاهش بار محاسباتی بسیار مفید است. الگوریتم FastICA اغلب مزیت های الگوریتمهای عصبی را دارد، چراکه این الگوریتم به صورت موازی عمل میکند، توزیع یافته بوده و به لحاظ محاسباتی ساده است. همچنین این الگوریتم به فضای حافظه کمی نیاز دارد.
مراجع
Andreassi, JL. “Psychophysiology: Human Behaviour & Physiological Response” London: Lawrence Erlbaum Associates, 2000.
- Stern, W. Ray and K. Quigley, “Psychophysiological Recording” Oxford: Oxford University Press, 2001.
- Hyvärinen “Independent component analysis: recent advances” Phil Trans R Soc A 371: 20110534, 2013.
- Sanei and J. A. Chambers. “EEG Signal Processing” ۲۰۰۷٫
- E. Cherry, “Some experiments in the recognition of speech, with one and two ears” J. Acoust. Soc. Am., 25: 975–۹۷۹, ۱۹۵۳٫
- Herault, and C. Jutten, “Space or time adaptive signal processing by neural models” Proceeding of the American Institute of Physics (AIP) Conference on Neural Networks for Computing, pp. 206–۲۱۱, ۱۹۸۶٫
- Comon, “Independent component analysis: a new concept” Signal Process., 36: 287–۳۱۴, ۱۹۹۴٫
- P. Jung, S. Makeig, C. Humphries, T. W. Lee, M. J. McKeown, V. Iragui and T. J. Sejnowski, “Removing electroencephalographic artefacts by blind source separation” Psychophysiology, 37: 163–۱۷۸, ۲۰۰۰٫
- Shoker, S. Sanei, and J. Chambers, “Artifact removal from electroencephalograms using a hybrid BSS-SVM algorithm” IEEE Signal Process. Lett., 12(10), October 2005.
- Shoker, S. Sanei, and J. Chambers, “A hybrid algorithm for the removal of eye blinking artefacts from electroencephalograms” in Proceedings of the IEEE Statistical Signal Processing Workshop, France, SSP2005, February 2005.
- Corsini, L. Shoker, S. Sanei, and G. Alarcon, “Epileptic seizure prediction from scalp EEG incorporating BSS” IEEE Trans. Biomed. Eng., 53(5): 790–۷۹۹, May 2006.
- A. Latif, S. Sanei, and J. Chambers, “Localization of abnormal EEG sources blind source separation partially constrained by the locations of known sources” IEEE Signal Process, Lett., 13(3): 117–۱۲۰, March 2006.
- Spyrou, M. Jing, S. Sanei, and A. Sumich, “Separation and localisation of P300 sources and the subcomponents using constrained blind source separation” EURASIP J. Adv. Signal Process., Article ID 82912, November 2006.
- Hyvärinen and E. Oja, “Independent component analysis: algorithms and applications” Journal of Neural Networks, 13: 411–۴۳۰, ۲۰۰۰٫
- Hyvärinen, “Fast and robust fixed-point algorithms for independent component analysis” IEEE Transactions on Neural Networks, 10 (3): 626–۶۳۴, ۱۹۹۹٫
- Murenzi, J. M. Combes, A. Grossman, and P. Tchmitchian, (Eds), Wavelets, Springer-Verlag, Berlin, Heidelberg, New York, 1988.
- J. Franaszczuk, G. K. Bergey, and P. J. Durka, “Time–frequency analysis of mesial temporal lobe seizures using the matching pursuit algorithm” Soc. Neurosci. Abstr., 22: 184, 1996.
- Holschneider, R. Kronland-Martinet, J. Morlet, and Ph. Tchamitchian, “A real-time algorithm for signal analysis with the help of the wavelet transform” in Wavelets: Time–Frequency Methods and Phase Space, Eds J. M. Combes, A. Grossman, and Ph. Tchamitchian, Springer-Verlag, Berlin, pp. 286–۲۹۷, ۱۹۸۹٫
- Murenzi, J. M. Combes, A. Grossman, and P. Tchmitchian, (Eds), Wavelets, Springer-Verlag, Berlin, Heidelberg, New York, 1988.
- Guyon, A. Elisseeff, “An introduction to variable and feature selection” J Mach Learn Res, 3:1157–۸۲, ۲۰۰۳٫
- Alpaydin “Introduction to machine learning” The MIT Press; 2004.
MH Law, M rio AT Figueiredo, AK Jain, “Simultaneous feature selection and clustering using mixture models” IEEE Trans Pattern Anal Mach Intell, 26, 2004.
- Kohavi, GH. John “Wrappers for feature subset selection” Artif Intell, 97:273–۳۲۴, ۱۹۹۷٫
- Yang, H. Yoon, C. Shahabi, “A supervised feature subset selection technique for multivariate time series” in: Workshop Feature Selection for Data Mining: Interfacing Machine Learning with Statistics, pp. 92–۱۰۱, ۲۰۰۵٫
- Javed, H. Babri and M. Saeed, “Feature selection based on class-dependent densities for high-dimensional binary data” IEEE Trans, Knowl, Data Eng, 24: 465–۴۷۷, ۲۰۱۲٫
- M. Sotoca and F. Pla, “Supervised feature selection by clustering using conditional mutual information-based distances” Patt. Recog, 43: 2068–۲۰۸۱, ۲۰۱۰٫
- Cheema, T. Henne, U. Koeckemann and E. Prassler, “Applicability of feature selection on multivariate time series data for robotic discovery” in: 3rd International Conference on Advanced Computer Theory and Engineering (ICACTE ‘۱۰), pp. V2-592-V592-597, 2010.
M.W. Kadous, “Temporal classification: extending the classification paradigm to multivariate time series” Doctoral Dissertation, School of Computer Science and Engineering, The University of New South Wales, 2002.
- Shahabi, “AIMS: an immersidata management system, in: VLDB First Biennial Conference on Innovative Data Systems Research” (CIDR ‘۰۳), ۲۰۰۳٫
- Tanawongsuwan, A. Bobick, “Performance analysis of time-distance gait parameters under different speeds” in: 4th International Conference on Audio- and Video-based Biometric Person Authentication (AVBPA ‘۰۳) Springer, pp. 715–۷۲۴, ۲۰۰۳٫
- Brown, A. Pocock, M.J. Zhao and M. Luja´n, “Conditional likelihood maximisation: a unifying framework for information theoretic feature selection” J. Mach, Learn. Res, 13: 26–۶۶, ۲۰۱۲٫