نورواستراتژی یا استراتژی عصب محور
طی سالیان اخیر با پیشرفت و توسعه ی یافته های علمی در حوزه ی علوم اعصاب شناختی ، دنیای کسب و کار نیز با این حوزه از علم پیوندهایی کلیدی برقرار نموده است.در مطالب قبلی به برخی از این حوزه های مشترک بین کسب و کار و علوم اعصاب اشاره نمودیم.در مطلب پیش رو به معرفی و تشریح حوزه ی نورواستراتژی یا راهبرد عصب محور خواهیم پرداخت، اما پیش از ورود به بحث نورواستراتژی لازم است به تعریف استراتژی در دنیای کسب و کار بپردازیم. رهبران و نظریه پردازان کسب و کار برای سال های بسیاری استراتژی را مورد مطالعه قرار داده اند. با این وجود هنوز نیز پاسخ قطعی برای این پرسش که استراتژی واقعا چیست وجود ندارد. یکی از دلایل این موضوع این است که افراد در روش های مختلفی استراتژی را معنا می کنند. برای مثال برخی بر این باورند که باید وضعیت حال حاضر خود را به دقت تجزیه تحلیل کرده و سپس تغییرات در صنعت یا بازار خود را پیش بینی نمود. سپس با استفاده از این جریان موفقیت آینده را برنامه ریزی کرد. از طرفی دیگر برخی بر این باورند که پیش بینی آینده بسیار دشوار است و تکامل بنیانی استراتژی های خود را ترجیح می دهند. جری جانسون و کوان اسکولز درکتاب “بررسی استراتژی شرکت” بیان می کنند که استراتژی حوزه عمل و مسیر حرکت یک سازمان را در طولانی مدت تعیین میکند. همچنین بر این باورند که استراتژی باید نحوه پیکربندی منابع را جهت پاسخگویی به نیازهای بازار و مدیران تعیین نماید.
بسیاری از شرکت های موفق و مولد برای دستیابی به اهداف خود یک استراتژی شرکتی دارند. هر واحد کسب و کار درون شرکت نیز استراتژی کسب و کار خاص خود را دارد. رهبران این واحدها با به کارگیری این استراتژی نحوه رقابت را در بازارهای منحصربه فرد خود مشخص میکنند. هر تیم نیز به نوبه خود استراتژی خود را دارد تا این اطمینان حاصل شود که فعالیت های روزانه تیم به پیش روی شرکت در مسیر صحیح کمک میکند. بنابراین در هر سطح تعریفی ساده از استراتژی را می توان بدین شکل بیان کرد: تعیین نحوه حرکت ما برای موفقیت در دوره پیش رو.
نورواستراتژی
استراتژی عصبی یک زمینه تحقیقاتی چند رشته ای و در عین حال نوظهور در تئوری سازمان و تحقیقات استراتژی است. این موضوع می کوشد تا بینش های مربوط به علوم اعصاب و به ویژه علوم اعصاب شناختی را در مدیریت استراتژیک بگنجاند تا بتواند تصویری غنی تر و گسترده تر از طرف انسان از پویایی سازمانی را بسازد. بنابراین ، با کمک روش های تحلیل عصبی و رویکردهای آن ، شناخت سازمانی ، روانشناسی و نظریههای رفتاری را بنا نهاده و پیشرفت می کند.
نورواستراتژی تعریف جدیدی از استراتژی تجاری در همه سطوح (ماموریت ، چشم انداز ، ارزش ها و اهداف استراتژیک شرکت تا هر حوزه خاص در سازمان) با استفاده از آخرین اکتشافات علوم اعصاب است. مسئله اصلی برای به حداکثر رساندن نتایج و دامنه های شغلی ، روش شناسی نورواستراتژی است که توانایی های تأثیرگذاری و به دست آوردن مزایا در مشتریان را برای ما چندین برابر می کند.بنابراین ، نورواستراتژی تمام زمینه های نوروبیزنس را در بر می گیرد.
با ادامه ی پژوهش های رفتاری در کسب و کار ، بینش های مربوط به علوم عصبی رفتاری نقش فزاینده ای در مدیریت استراتژیک بازی خواهد کرد. پاول اصطلاح “neurostrategy” را برای توصیف تحقیقات در تقاطع مدیریت استراتژیک و علوم عصبی رفتاری ابداع کرد. وی تصریح کرد: پروژه های پژوهشی به درستی طراحی شده در زمینه نوروستراتژی می توانند به محققان در اعتبارسنجی ساختارهای استراتژی ، اندازه گیری متغیرها ، تئوری های آزمایش و تولید ایده های جدید تحقیق کمک کنند. وی همچنین خاطرنشان کرد: نورواستراتژی چالش های جدیدی را به همراه می آورد ، به عنوان مثال ، همکاری های بین رشته ای می تواند وقت گیر و پرهزینه باشد و فرآیندهای مغزی همیشه واحد مناسبی برای تجزیه و تحلیل در مدیریت استراتژیک نیستند. به طور متوازن ، اگر پژوهشگران استراتژی از نزدیک با دانشمندان علوم اعصاب در مورد مشکلات تحقیقاتی هدفمند همکاری کنند و از تصویربرداری از مغز ، نورو فارماکولوژی و سایر روشهای علوم اعصاب بهره گیرند ، می توانند به مدیریت استراتژیک دست یابند.
پژوهشگران نورواستراتژی از اسکن مغز به منظور مطالعه سیستم عصبی مدیران هنگام تصمیم گیری های خطرناک و شهودی برای انجام اقدامات استراتژیک استفاده می کنند. آنان از تکنیک هایی مانند تصویربرداری با رزونانس مغناطیسی میدانی (fMRI) برای بررسی نواحی فعال مغز در شرایط مختلف و چگونگی ارتباط آن با بخش های دیگر استفاده می کنند.نورواستراتژی عبارت است از تلفیق رشته های شناختی و روانی ، استراتژی رفتاری که رویکردی عصب شناختی گرفته است. استراتژی رفتاری ممکن است برای دانشجویان و پزشکان استراتژی رفتاری بسیار جذاب نباشد ، اما این پتانسیل را دارد که با غنی سازی درک ما از چگونگی عملکرد مغز در هنگام انجام اقدامات استراتژیک ، به سطح برنامه ریزی رفتاری برسد.
همان طور که اشاره شد استراتژی به معنی استفاده از منابع محدود، با بهره گیری از فرصت های موجود در محیط کسب و کار است، به گونه ای که بتوانیم برای خود مزیت رقابتی بوجود بیاوریم و از این طریق به تمایز در کسب و کار خود برسیم.آقای مایکل پورتر یکی از بزرگترین نظریه پردازان در زمینه مدیریت و مباحث استراتژیک است. ایشان از سه استراتژی عمومی نام می برند که می تواند برای تمامی کسب و کارها قابل استفاده باشند. این سه استراتژی عمومی کسب و کار عبارتند از :
- تمایز:به معنای ایجاد تفاوت خلاقانه با رقبا در کسب و کار و حفظ آن
- رهبری هزینه: خلق مزیت رقابتی از طریق تولید محصولات و خدمات با کمترین هزینه ممکن نسبت به رقبا
- تمرکز: تخصصی شدن در تولید و ارائه کالاها و خدمات به بهترین نحو و تمرکز بر آن
سندروم shut down
این سندورم یک تنظیم پیش فرض در ذهن است که مثل یک ترموستات برای احتیاط بیشتر و اجتناب از پشیمانی،همانند یک حالت دفاعی عمل می کند تا در نهایت فرد تصمیم گیرنده بازنده نباشد و باعث میشود فرد کمتر ریسک کند ولی نتیجه ی متوسطی بگیرد. این سندروم بسیار رایج تر از آن است که خود افراد بدان آگاهند و مبتنی بر تعصبی نسبت به موارد شناخته شده و ملموس و دور از خطر است که به فرد نگاه نزدیک بین می دهد و فرد را در تشخیص خطاها ناتوان می کند و چشم انداز رهبری را مختل میکند.
وقتی فرد کودک است ، طبیعی تر (راحت تر) کاوش و تغییر می کند ، اما به دلایل مختلف ،با قدم گذاشتن در بزرگسالی شروع به محدود کردن خود می نماید. در بزرگسالی اعمال محدودیت ها به طور ناخودآگاه اتفاق می افتند.از نظر علمی اثبات شده است که اصطکاک ناشی از تعصب روی وضع موجود منجر به:
- تصمیمات ضعیف
- عملکرد پایین تر
- نتایج کمتر از حد مطلوب می شوند.
سندروم shut down بیشتر از هر چیزی اعتبار اجرایی و تاثیر آنرا تخریب میکند. فرد را نسبت به فرصت ها کور می کند ،روند پیشبرد اهداف را کند می کند و باعث می شود که فرد قضاوت ضعیفی نسبت به شرایط خود داشته باشد. دستیابی به موفقیت تنها درصورتی ممکن است که شما با تعصب فعلی خود نسبت به آنچه برای شما ملموس است محدود نباشید. دام وضعیت موجود شمارا در وضعیت فعلی نگه می دارد.
چگونه بازی را تغییر دهید و دگرگونی ایجاد کنید؟
خردمندی(sagacity) یا توانمندی عصب محور برای برای روبرویی با سندروم shut down پاسخ این سوال است. خردمندی یا ذکاوت نوعی بینش مبتنی بر عصب است که نهایت استفاده را از عقلانیت برای حل مساله و تغییر می نماید.ذکاوت این روحیه را در شما ایجاد می کند که می توانید اولین قدم را بردارید.رهبران ارشد می دانند که چگونه می توانند از نو بازی را تغییر دهند. Sagacity بینش ونوعی قضاوت نافذ است که شما را قادر می سازد از الگوهای دیگران محافظت کنید و همه چیز را به بهترین مزیت ممکن خود تبدیل کنید.
برای هر تغییر سه اصل اساسی وجود دارد:
- آنچه دیگران نمیبینند را ببینید.
- آنچه دیگران می گویند نمی توان انجام داد را انجام دهید.
- دیگران را ترغیب کنید تا آنچه را که فکر می کنند ممکن نیست، ببینند و انجام دهند.
نورواستراتژی به آشکار کردن نیروی پنهان ذهن که رفتار را کنترل میکند می پردازد. جایی که جدیدترین علوم عصبی با دانش به روز در مورد خرد و عقل مطابقت میکند. نورواستراتژی یک سیستم مربیگری استراتژیک پیشرفته است. این موضوع درک و تعامل مدیران را در عرصه کسب وکار، با ظرافت سریع و به طور چشمگیری افزایش میدهد. نورواستراتژی در موارد زیر به ما بینش میدهد:
- الگوهای غیرمنتظره برای تاثیرگذاری
- اهرم های قدرت باورنکردنی (بی حساب)
- تعصب ناخودآگاه در سر شما
- نقاط پنهان در محیط شما
بنابراین برای پیشبرد نورواستراتژی در زمینه ی کسب و کار می بایست:
- استراتژی های رهبری را با استفاده از داوری علمی توسعه دهید.
- تقویت بینش و ذکاوت برای دیدن آنچه دیگران نمی دانند ، و انجام آنچه دیگران می گویند از انجام آن ناتوانند.
- رقبای خود را تقویت کنید (پیش بیاندازید) و بزرگترین مزیت های ممکن را برای رقابت ایجاد کنید.
- قابلیت های عصبی ، وضعیت موجود را در ذهن شما تغییر می دهد تا بینش انتخاب و تصمیم گیری به شما بدهد.
- “استراتژی “وضعیت موجود را در عرصه قدرت تغییر می دهد تا به شما مزیت استراتژیک عمل کردن را ببخشد.
نورواستراتژی مانند یک سیستم راهنمایی قدرتمند که به دنبال تغییر سندرم shut down است که فکر شما را در مواجهه با مشکل در حالت قفل قرار می دهد. ابزارهای نورواستراتژی شما را قادر می سازد بر اساس بینش های مغزی ، پویایی تعامل و روابط ساختاری که در زندگی روزمره شما تجربه شده اند به جای بازگشت به عقب با سرعت ، اعتماد به نفس و وضوح پیش بروید. نورواستراتژی سریعترین راه برای کسب بینش و راه حل در مورد الگوهای غیر منتظره از تاثیرگذاری ، اهرم های قدرت باورنکردنی و نقاط پنهان در محیط است.
منابع
Das.T.K.,Culture and behavioral strategy,2017,City university of New York.p:37-70
Powell, Thomas C (2018) Neurostrategy. In: Augier, Mie and Teece, David J., (eds.) Palgrave Encyclopedia of Strategic Management. Pallgrave Macmillan. ISBN 978-0-230537217
https://stevenfeinberg.com/neurostrategy/
http://neuro-strategy.blogspot.com/2011/12/what-is-neuro-strategy-and-what-does.html